بچه های زهرا (س) ...
آید صدای فاطمه از جبهه
زمین و آسمان در ناله باشند
که پیغام آور صد لاله باشند
به گوش جان دوباره نغمه آید
صدای فاطمه (س) از جبهه آید
که یاران من پهلو شکسته
ببین یا رب به خاک خون نشسته
شبی یاران به سوی دشت رفتند
برای کربلای هشت رفتند
سراپای وجود آن عزیزان
در آن شب بود محو روی جانان
به پیش پای آنان پای من بود
به پهلوی شکسته دست من بود
علی(ع)آمد کمک با ذوالفقارش
حسین آمد سوار ذوالجناهش
همه در انتظار حمله بودند
همه این نغمه با هم می سرودند
که ما انصار زهرای حسینیم
فدایی بر ره پیر خمینیم
بکن یا رب عنایت جان زهرا (س)
بگیرم انتقام او ز اعدا
در آن شب دشت و صحرا لاله گون گشت
زمین جبهه یا رب پر ز خون گشت
همه از یکدگر سبقت گرفتند
برات جنت و کوثر گرفتند
به بالای سر هر کس که رفتم
سرش را روی دامانم گرفتم
بگفتم چشم خود را باز کن باز
برای مادر خود راز کن راز
که من آن پاره ی قلب رسلم
تماشا کن که زهرای (س)بتولم
منم آن کس که می کردی صدایم
منم آن کس که جان دادی برایم
مبارک باد بر تو این شهادت
بگیر از دست من جام سعادت
به آوای جلی گویم من از جان
شما پیروز هستید ای عزیزان